می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!
نظرات شما عزیزان:
تورو خدا یا موضوعش رو عوض کن یا حذف کن کلا
واقعا مسخرس یه وب بسازی واسه شوهرت که اصلا نمیدونی کی هست
ناراحت نشیا فقط نظرمو گفتم
ببخشید